نظرات ياداشت داستان عاشقانه ي يک شعر

وبلاگ : رندان تشنه لب

يادداشت : داستان عاشقانه ي يک شعر

نظرات : 6 خصوصي ، 21 عمومي

نام:

ايميل:

سايت:

مشخصات شما ذخيره شود.

متن پيام :
حداکثر 2000 حرف

كد امنيتي:

اين پيام به صورت خصوصي ارسال شود.

1 2 >

+ من و تو

ايول خيلي جالب بود.

پاسخ

+ جوجو

آخه ي بيچاره شکست عشقي خورده

پاسخ

:) تو چقدر دلسوز بودي عموت خبر نداشت

+ ღ $@N@ღ

عجبـ خياطيـ ستـ دنيــــــا ...
دلـ هيچكسـ را برايـ ما تنگـ ندوختـ ...

پاسخ

سلام خوبي دل من برات تنگ ميشه آخه يادم نرفته از اون دوستاي با معرفتي! اتفاقا 3شنبه اومدم تهران ولي اينترنت نداشتم بهت بگم دلم برات تنگيده:) ديشب اومدم خونه

+ #* ســـــــــنا * #

خواهشـ ميكنمـ ! يادتونهـ كهـ ؟! قبلنمـ گفتمـ ميگنـ آدمـ با معرفتيـ امـ ! خواستمـ ثابتـ شهـ ! بهـ هر حالـ موفقـ باشيــــد !

پاسخ

ممنون چه خوب كه با معرفتين اتفاقا خيلي وقته آدم با معرفتي نديدم خوشحال شدم كه هنوز هستن همچين دوستايي:)

+ شاپرک

سلام، ممنون از اينکه به وبم سر زديد،داستان جالبي بود، موفق باشيد

پاسخ

سلام خواهش ميكنم شما هم موفق باشيد

+ اف 1

آخـــــــــــــي..
اين عشق لعنتي چه ها که نميکنه!:(
زيبا بود..موفق باشيد..

پاسخ

عشقه ديگه!!!!!!!ممنون

+ نسيم باران

پاسخ

+ sana . h

سلام ... واي خيلي برام جالب بود !
ولي يه جورايي شبيه داستان شهرياره ! ولي خيلي قشنگ بود ، ممنون ! راستي بياين وبم سر بزنيد خوشحال ميشم ! يادمه گفتين خبرتون كنم اگه مطلب جديد گذاشتم كه منم الان خبرتون كردم ديگه !
فعلا ... !

پاسخ

سلام آره يه كم شبيه شهرياره...فقط اونا به هم قول داده بودن ولي شهريار نه/مرسي كه سر زدي حتما ميام! راستي حضور ذهن خوبي داريناااااااااااا

+ متين