شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
+ شعر گراني مرغ:مرغ آهنگ جدايي ساز كرد/ ناگهان از سفره ام پرواز كرد/از فراقش قلب بشقابم شكست/قاشق و چنگال من در غم نشست/ديد او فيش حقوقم را مگر؟/كاين چنين از سفره ام بگرفت پر...
مرغكم رفتي تو از پيشم چرا/كردي از پيش خودت كيشم چرا/من به تو خيلي ارادت داشتم/حشر و نشري با كبابت داشتم/ خاطراتت مانده در كنج اجاق/سوخت قلب ديگ تفلون از فراق...
گاو و گوسفند كه نبود اندر سرم/تو يكي بودي گهي اندر برم/روزگارم بعد تو باشد تباه/پس به يادت ميخورم مرغ سياه/
ادامه فردا و پس فردا......
جالب بود
داييم گفته :)
خداييش ركورد زدي من كه بدون مرغ نميتونم
ساعت ویکتوریا
رندان تشنه لب
رتبه 0
0 برگزیده
310 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top